English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5825 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
property rights U حقوق مالکیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
Other Matches
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
his right of ownership lapsed U حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
joint ownership U اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
possession U مالکیت
support U حق مالکیت
propritorship U مالکیت
proprietorship U مالکیت
proprietorial right U حق مالکیت
right of ownership U حق مالکیت
dominion U حق مالکیت
dominium U مالکیت
acquisition U مالکیت
acquisitions U مالکیت
ownership right U حق مالکیت
ownership U حق مالکیت
ownership U مالکیت
praivate ownership U مالکیت خصوصی
possessory title U سمت مالکیت
get hold of (something) <idiom> U به مالکیت رسیدن
villeinage U مالکیت رعیت
special property U مالکیت خاص
reconversion U اعاده مالکیت
possessory title U عنوان مالکیت
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
possessory action U دعوی مالکیت
confusion U مالکیت ما فی الذمه
alienation U انتقال مالکیت
slaveholding U مالکیت برده
public ownership U مالکیت عمومی
seisin U مالکیت اراضی
title deeds U سند مالکیت
gen U حالت مالکیت
public ownership U مالکیت دولتی
public domain U مالکیت دولتی
root of title U منشاء مالکیت
retention of title U ضبط مالکیت
private ownership U مالکیت خصوصی
retention of title U حفظ مالکیت
private property U مالکیت خصوصی
qualified property U مالکیت محدود
public ownership U مالکیت دولتی
accession U شرکت در مالکیت
joint ownership U مالکیت اشتراکی
joint ownership U مالکیت مشاع
joint ownership U مالکیت مشترک
individual ownership U مالکیت فردی
documents of title U سند مالکیت
title deed U قباله مالکیت
dispossession U سلب مالکیت
document of title U سند مالکیت
expropriation U سلب مالکیت
titles U مستند مالکیت
title U مستند مالکیت
estate in common U مالکیت مشاع
title of territory U مالکیت اقلیم
personal ownership U مالکیت شخصی
state ownership U مالکیت دولتی
ascription U تصدیق مالکیت
asset ownership U مالکیت دارائی
ownership and management U مالکیت و مدیریت
condominiums U مالکیت مشترک
condominium U مالکیت مشترک
state enterprise U مالکیت دولتی
collective ownership U مالکیت مشاع
collective ownership U مالکیت جمعی
literary property U حق مالکیت ادبی
title deed U سند مالکیت
muniment of title U دلیل مالکیت
title deed U اسناد مالکیت
title-holder U صاحب سند مالکیت
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
repossessed U مالکیت مجدد یافتن
replevin U دعوی اعاده مالکیت
share certificate U گواهی مالکیت سهام
title-holders U صاحب سند مالکیت
white elephant <idiom> U ثروت یا مالکیت بیفایده
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
passing the ownership U مالکیت مافی الذمه
beneficial ownership U مالکیت به نسبت منافع
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
entitled to owver ship U دارای حق مالکیت است
prescriptive right or title U حق مالکیت از راه مرورزمان
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
expropriating U سلب مالکیت کردن از
expropriates U سلب مالکیت کردن از
expropriated U سلب مالکیت کردن از
expropriate U سلب مالکیت کردن از
repossessing U مالکیت مجدد یافتن
repossess U مالکیت مجدد یافتن
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
disowning U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disorintate U مالکیت چیزی راانکار کردن
put in a claim for something U مدعی مالکیت چیزی شدن
freehold U مالکیت مطلق ملک موروثی
disowned U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
tenancies U مدت اجاره مالکیت موقت
tenancy U مدت اجاره مالکیت موقت
socialism U مالکیت اجتماعی ابزار تولید
disown U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
disowns U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
alienability U قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
shifting use U مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
apostrophe U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophes U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
escheat U در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
communism U کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
pays U حقوق
pay check U چک حقوق
paying U حقوق
salaries U حقوق
jus U حقوق
salary U حقوق
pay U حقوق
law U حقوق
law U حق حقوق
jurisprudence U حقوق
rights U حقوق
stipends U حقوق
duties U حقوق
civil U حقوق
laws U حقوق
laws U حق حقوق
stipend U حقوق
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
jus cipile U حقوق مدنی
take-home pay U حقوق خالص
written laws U حقوق مدون
jurisconsult U حقوق دان
jus cipile U حقوق مدنی رم
jus gentium U حقوق ملتها
lawfaculty U دانشکده حقوق
rights of throne U حقوق سلطنت
law of treaties U حقوق معاهدات
law of the staple U حقوق تجارت
law of obligations U حقوق تعهدات
law merchant U حقوق تجارت
law faculty U دانشکده حقوق
labour law U حقوق کار
l.l.d U دکتر در حقوق
keelage U حقوق بندری
islamic law U حقوق اسلامی
salary increase U افزایش حقوق
gentlemen of the robe U حقوق دانها
gentleman of the long robe U حقوق دان
full pay U حقوق تمام
foreign law U حقوق خارجی
family law U حقوق خانواده
faculty of law U دانشکده حقوق
natural law U حقوق طبیعی
substantive law U حقوق ذاتی
underpay U کم حقوق دادن
sources law U منابع حقوق
indisputable rights U حقوق ثابته
indefeasible rights U حقوق پا برجا
import duty U حقوق واردات
salary increase U اضافه حقوق
woman's rights U حقوق نسوان
wage earners U حقوق بگیران
wage bill U لیست حقوق
harbour dues U حقوق بندر
half pay U حقوق ناتمام
vindication of rights U استیفای حقوق
jurisprudent U حقوق دان
in my presence U در حضور من [حقوق]
public law U حقوق عمومی
customs duty U حقوق گمرکی
Recent search history Forum search
1کارشناس حقوق ثبت اسناد و املاک-مشاور امور ملکی و ثبتی وقیمت گذاری -
1her teaching won't pay enough to send me to law school.
1i was in the middle of a thick law book
1Country pumkin
1In dubio mitius
0روش حقوقی حل و فصل اختلافات
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com